قانون پارکینسون، چند مثال و چند راهکار

قانون پارکینسون، چند مثال و چند راهکار
در این پست می‌خوانید:

احتمالا شما هم اصطلاح دقیقه نودی را شنیده اید. شاید خود شما هم در انجام کارها دقیقه نودی هستید. در این مقاله میخواهیم در مورد قانون پارکینسون صحبت کنیم. قانونی که همه ما به نوعی گرفتارش هستیم و باعث میشود اضطراب زیادی رو تجربه کنیم. قانونی که خواسته و یا ناخواسته مرتب در زندگی روزمره ما اتفاق می افتد.

برابر قانون پارکیسنون هر کاری به اندازه زمانی که برای آن تخصیص داده شده، طول میکشد. در واقع کار آنقدر ادامه پیدا می‌کند و به اصطلاح کش میاد تا تمام زمانی را که به آن اختصاص داده‌ایم پر کند.

فرض کنید برای انجام یک پروژه یک هفته زمان لازم است ولی به شما دو هفته وقت داده شود. طبق قانون پارکینسون انجام پروژه احتمالا دو هفته طول خواهد کشید و شما دو هفته درگیر آن هستید. در نهایت آخر دو هفته کار را تمام میکنید در صورتیکه همان یک هفته برای انجامش کفایت میکرد.

در واقع وقتی برای انجام کاری زمان بیشتری در اختیارمان است، میل داریم که کارها را به عقب بیندازیم. طبق این قانون کارها مدام به بعد موکول میشوند تا بالاخره اضطرار و ضرب الاجل باعث انجام آنها شود. ساده تر اینکه هر چه قدر مهلت زمانی برای اتمام کار افزایش یابد، به همان میزان فرآیند انجامش هم طولانی تر خواهد شد. جالبتر اینکه خیلی از مواقع گذاشتن زمان اضافی باعث نمیشود که ما خروجی با کیفیت تری داشته باشیم. در اغلب موارد، این زمان اضافی و طولانی شدن کارهای و پروژها، فقط نگرانی و اضطراب ما را زیاد میکند و آن کاربرای ما خسته کننده و کسالت آور میگردد.

قانون پارکینسون

بیایید با هم چند نمونه را مرور کنیم:

  • احتمالا به خاطر دارید درفصل امتحانات، اگر یک درس 4 روز فرجه داشت، عین 4 روز طول میکشید که ما همه کتاب را خوانده و در جلسه امتحان حاضر شویم. ولی اگر همان درس یک روز فرصت هم داشت بازهم ما کتاب را تمام میکردیم و گاها حتی نمره بهتری هم کسب می کردیم.
  • مثلا نوشتن یه صورتجلسه اداری حداکثر 3 ساعت زمان احتیاج دارد اما اگر محدودیت زمانی نداشته باشیم ممکن است آماده کردن و تحویل آن سه روز به طول بینجامد.
  • یا وقتی میخواهید کاری را به بهترین شکل ممکن انجام دهید ممکن است این ذهنیت وجود داشته باشد که هرچقدر زمان بیشتری برای انجام آن اختصاص بدهید کیفیت بالاتر می رود و به همین دلیل تا دقیقه نود مشغول تغییر دادن و کم و زیاد کردن چیزی هستید تا به نتیجه بهتری برسید. اینگونه انسان در دام کامل گرایی افتاده و تبدیل به یکی از قربانیان قانون پارکینسون می شود.

اگر یکی از موقعیت‌‌های که گفته شد و یا مشابه آنها را تجربه کرده باشید، شک نکنید که گرفتار قانون پارکینسون هستید و باید به دنبال راه حلی برای حل مشکل خود باشید. اگر مراقب تاثیرات قانون پارکینسون در زندگی خود نباشیم این قانون قاتل وقت و زمان ارزشمند ما خواهد بود. اما میتوانیم از این قانون به نفع خودمان استفاده کرده و در وقتمان صرفه جویی کنیم. یعنی کارهای بیشتری را در مدت زمان کمتری انجام دهیم. و در اینصورت هم میزان بهره‌وری بیشتر شده و هم انگیزه بیشتری برای انجام کارها و پروژه ها خواهیم داشت.

قانون پارکینسون

راهکارهای پیشنهادی

1- یک راهکار عالی برای مقابله با قانون پارکینسون اینست که انجام کاری که به شما محول می‌شود را بلافاصله بعد از شروع ضرب‌الاجل تعیین‌شده آغاز کنید و برای شروع کار به اصطلاح دست دست نکنید. در این حالت با آرامش بیشتری کارتان رو انجام میدهید، ضمنا در وقت باقی‌مانده فرصت دارید کار را بررسی و نواقص احتمالی آنرا رفع کنید.

مثلا اگر برای انجام کاری به ما ده روز فرصت داده شده است ولی برآورد ما این است که پروژه را می شود 7 روزه به انجام رساند، بهترین روش شروع کار از همان روز اول است. چون هر چقدر زودتر به اتمام برسد برای بازبینی و برطرف کردن اشکالات فرصت داریم و از طرفی گرفتار تله پارکینسون هم نمی شویم. اما اگر شروع کار را از روز سوم استارت بزنیم (افتادن در تله پارکینسون) احتمالا در انتها باید مقدار زیادی استرس را تحمل کنیم و هم فرصت بازبینی کار را از دست خواهیم داد.

2- راهکار دوم اینست که برای انجام کارهای مختلف محدودیت زمانی در نظر بگیریم. حتی برای کارهای ساده و روزمره مثل خرید کردن، غذا پختن، چک کردن شبکه های اجتماعی قرار ملاقات با یه همکار یا دوست ضرب العجل زمانی در نظر بگیریم. اگر همیشه برای کارها دلاین قرار بدهیم، مغز به دنبال راههایی برای انجام آن کار در آن محدوده زمانی میگردد و ما مجبور می شویم در بازه زمانی محدود با سرعت بیشتر و تمرکز بهتری آن کار را انجام دهیم.

اما زمانی که این مهلت زمانی رو برای کارها در نظر نگیریم به اصطلاح “تهش باز باشه”، یا کلا زمانی بیشتر از چیزی که نیاز هست رو برای انجام یا تکمیل کارها داشته باشیم، ما اون احساس ضرورت، انگیزه و فشار برای انجام رو نخواهیم داشت. بنابراین وقت ما به راحتی تلف می شود. البته لازمه که به اون مهلت زمانی هم متعهد باشیم و وقت اضافه دیگری به خودمان ندهیم. چون این وقت اضافه باعث هدر رفت بیشتر زمان و منابع ما می گردد.

3- راهکار بعدی که درمورد وظایف و پروژه های بزرگ بسیارمی تواند راهگشا باشد اینست که آنها را به بخش های کوچیکتر تقسیم کنیم و برای هر بخش هم یه بازه زمانی مشخص و غیر قابل تغییر تعیین کنیم. به اینصورت هم مراحل برایمان شفاف شده و سردرگم نمی شویم و هم میتوانیم برآورد بهتری از زمان مورد نیاز هر مرحله داشته باشیم.

4- آخرین راهکار پیشنهادی در این مقاله اینست که خودمان را به چالش بکشیم. یعنی بیاییم زمان انجام کارها را کمتر و فشرده تر کنیم و ببینم چه اتفاقی رخ می دهد. آیا میتوانیم همان کار را بدون اینکه لطمه ای به نحوه انجامش وارد شود در همان مدت کمتر انجام بدهیم یا خیر؟ اگر مقاومت ذهنی نداشته باشیم اصولا این اتفاق خواهد افتاد. به عنوان مثال تصمیم بگیریم موعد تحویل کارمان رو کوتاهتر کنیم و اگر قرار است ظرف مدت یک هفته کاری رو انجام بدهیم به خودمان فقط پنج روز مهلت برای اتمام کار بدهیم.

بعد از مدتی خواهید دید شما کاری که قبلا یک هفته وقت می گرفته را، پنج روزه انجام داده اید.یا مثلا اگر برای تولید یک محتوای ویدئویی 3 ساعت زمان در نظر گرفتید مدت انجام آنرا به دو ساعت و نیم کاهش بدهید. یا اینکه اگر هر روز باید یک ساعت شبکه های اجتماعی رو چک کنیم، ببینیم آیا می توان این کار را ظرف مدت 45 دقیقه انجام بدهیم؟

اگر این چالش را در فعالیت های روزمره پیاده کنید و آزمایش کنید میبینید که چقدر راحت می توان کارها را با سرعت بالاتر و در زمان کوتاهتری انجام داد. برای دیدن ویدیوهای بیشتر از کانال آپارات فن سخن بازدید بفرمایید.

دیدگاه‌ها ۱